دلم میخواد فیلمی به کارگردانی بهمن فرمانآرا و نویسندگی امید سهرابی محصول سال ۱۳۹۲ بوده و در سال ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شده است. آخرین ساختهی فرمان آرا درباره بهرام فرزانه نویسندهای است که مدتهاست نمیتواند داستان بنویسد اما ناگهان بر اثر یک تصادف اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار میشود که او را به رقص در میآورد. همین اتفاق، شوق نوشتن را در او بر میانگیزد. بر این اساس کارگردان فیلم های بوی کافور عطر یاس»، خانهای روی آب» و یک بوس کوچولو» در فیلم دلم میخواد» سعی کرده است مولفههای سینمای خود یعنی تقابل میان مرگ و زندگی و فضای افسرده ی حاکم بر جامعه را حفظ کند و با تقطیع هایی از ملاقات روانپزشک با بیماران افسرده، وجوه مختلف جامعه افسرده امروز ایران را به نمایش بگذارد. یکی از این بیماران افسرده بهرام فرزانه با بازی رضا کیانیان است که به عنوان نویسنده و همزمان با از دست دادن یارانش، تنها و در نهایت افسرده شده است. در میان این افسردگی، تصادف به عنوان نقطه کلیدی فیلم، بهرام فرزانه را با وضعیت تازه ای مواجه می کند. بهرام فرزانه مدام در گوش خود یک موسیقی ریتم دار را میشنود و در مکان ها و موقعیت های مختلف به رقص در می آید. بهرام میرقصد و می رقصد و حال خوشش به دیگران سرایت میکند. با توجه به این که نام اصلی فیلم پیش تر دلم می خواد برقصم بوده است، همگام با نقش محوری رقص در مناسبات اجتماعی، در فیلم نیز نام کتابی که بهرام مینویسد بر اسم قبلی و اصلی فیلم تاکید میکند. در این چشم انداز برآیند رابطه دیالکتیکی بهرام فرزانه با کاراکترهای دیگر مثل زن خیابانی با بازی مهناز افشار، همسایه مؤمن متظاهر و زن ارمنی و پرندهاش به شناخت کاراکتر اصلی و فضای زندگی او یاری می رساند. فیلم حول موسیقی، صدا و سکوت میگذرد و با حرکت میان مولفه های فوق پیامش را منتقل می کند. باید در نظر داشت موسیقی کارن همایونفر نیز به عنوان یک عنصر دراماتیک به پیشبرد داستان فیلم یاری می رساند. چرا که شنیده شدن صدای موسیقی از سوی بهرام فرزانه به عنوان بخش محوری و سوررئالیستی اثر از منظر نشانه شناسانه دلالت بر معنایی خاص دارد و به خلق فضایی میان خیال و واقعیت و مرگ و امید می انجامد. در عین حال تصادف، اعتیاد نسل جوان، مرگ و مسائل مربوط به ن و مواجهه بهرام فرزانه با آن ها در پرداخت به شخصیت اصلی فیلم یاری می رسانند. از سوی دیگر اتومبیل و خانه قدیمی، استفاده از ماشین تایپ، آشفتگی ظاهری و . عناصری هستند که فیلمساز به منظور تعریف ابعاد مختلف شخصیتی بهرام فرزانه طراحی کرده است. شخصیتی که در یک روند تکاملی، زندگی را آهنگین و موزون می بیند. نوع برخورد و نگاه بهرام فرزانه به زندگی به عنوان جذاب ترین شخصیت فیلم و با بازی برونگرای رضا کیانیان، لحظه های شاد و تلنگر آمیزی را برای بیننده رقم می زند. تلاش بهمن فرمان آرا برای نقد جامعه و مشکلاتش در فیلم دلم می خواد به وضوح افسردگی، دلمردگی، یأس و ناامیدی را نشانه رفته است. همین ایده و نوع تغییر روند رفتاری شخصیت اصلی فیلم و اتفاقی که پس از آن تغییر رخ میدهد، جذابیتهایی دارد که بیننده را به فکر فرو می برد. به لحاظ دکوپاژ، میزانسن، مولفه های بصری، حرکات و زوایای دوربین و قاب بندی ها نیز فیلم از یک محیط افسرده و غمگین به زندگی و نشاط رهنمون می شود. رقصیدن و رها شدن در شرایط محدود اجتماعی موضوعی است که می تواند مخاطب را ساعت ها مقابل پرده نقرهای نگه دارد و فیلم دلم می خواد» را با تمام سانسورهایی که نسبت به آن اعمال شده است، اثری قابل تامل نشان دهد. تا آن جا که همه مردم همسو و یکدست با شخصیت اصلی فیلم می رقصند و می رقصند. یک میل ساده انسانی که زوایای مختلف و ابعاد شخصیتی افراد را نشان می دهد. بدین ترتیب آخرین فیلم بهمن فرمان آرا تلاش میکند تا با زبانی شیرین نقدهای خود را به جامعه و شرایط وارد کند و در این میان از دغدغههای اجتماعی نیز سخن به میان آورد. مهمترین وجه فیلمنامه نیز در ایده مرکزی شوخی های کنایه آمیز با معضلات فرهنگی و ی است که با نگاه استعاره ای کارگردان بر تضادهای اجتماعی تاکید دارد. در میان این نفی و اثبات ها نگاهی که فرمان آرا در پایان فیلمش دارد نگاهی امیدوارانه به نسل نو است و امید دارد نوزادانی که از بدو تولد با رقص، پا به این دنیا میگذارند بتوانند نسلی شاد باشند و به فضای روشنی برسند. بنابراین در فیلم دلم می خواد، فرمان آرا می خواهد از دل تمامی وقایع تلخ اجتماعی اثرش به امید برسد.
نگاهی به فیلم دِرِساژ؛ نفی هرگونه اقتدار
نگاهی به فیلم بمب؛ یک عاشقانه: دیالکتیک جنگ و صلح
نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی
نگاهی به فیلم دلم می خواد ... : نقد جامعه افسرده
نگاهی به فیلم پاپ: روایت دردهای مشترک انسانی
فیلم ,بهرام ,فرزانه ,میان ,افسرده ,اصلی ,بهرام فرزانه ,اصلی فیلم ,فرمان آرا ,و در ,دلم می
درباره این سایت